بسمه تعالی
پاسخ يكي از اساتيد دانشگاه به سؤالات مطرح شده در سر مقاله روزنامه خاتم یزد(آقاي مشکيني ، شما وکيل ما هستيد
۱۳۸۵/۶/۸ )
اعتراض به سخنان بزرگان و صاحبنظران به دو قسم عمده تقسیم می شود یکی اعتراض از روی عناد و حجو عداوت و دیگری اعتراض به خاطر نفهمیدن و در نیافتن عمق اصول و مبانیی که آن صاحب نظر بدانها احاطه دارد زیرا چه بسا دیده می شود که فردی که در امری تخصص ندارد یا خرده علمی در آن موضوع دارد به سخن صاحبنظر اعتراض می کند امیدواریم اعتراض این نویسنده نیز از نوع دوم باشد نه نوع اول ، چه این که به فرموده مولا امیرالمونین ( الناس اعداء ما جهلوا ) " مردم دشمن چیزهایی هستند که بدانها جهل دارند ." اما برای پاسخ به این نویسنده می گوییم
حضرت آیت الله مشکینی ، اولاً به مشروعیت نهاد های منسوب به رهبری اشاره کردند نه معصومیت آنها ، ثانیاً این مشروعیت در ابتدا به تنفیذ وابسته است ولی در استدامه مقیّد به اطاعت از اوامر رهبری است
توضیح بخش اول: این که وقتی می گوییم یک نهاد حکومتی به خاطر اتصال به تنفیذ حکم ولی مشروع است معنایش این نیست که معصوم هم است و هر کاردلش می خواهد می تواند بکند بخاطر همین تمایز است که علی (ع) به مالک اشتر دستور می دهد که حتماً عیون ( جاسوسان مخفی ) را بکار بگمار تا کارگزاران تو تخلف نکنند بدیهی است که ما مشروع تر از نها دهای جکومتی علوی نداریم لکن حضرت مواظب است تا نهادها و حکام تخلف نکنند در حالی که مشروعیت هم دارند و در نهج البلاغه چندین نامه موجود است که به حکام خطاکار نوشته اند مثل عثمان ابن حنیف و او را عزل هم نکردند ، پس معلوم است مشروعیت با خطا جمع می شود و اگر کسی به اشتباهات دولت خاتمی که متأ سفانه فراوان هم بوده انتقاد کرد کما اینکه خودآیت الله مشکینی هم انتقاد کردند معنایش انکار مشروعیت نهادهای منسوب به ولی امر نیست .
توضیح شقِ دوم این که تنفیذ مشروعیت ابتدایی است و این مشروعیت مطلق نیست بلکه در استدامه مقید به اطاعت حاکم از دستورات الهی است که توسط ولی امر ابلاغ می شود و اگر این حاکم منسوب از مسیر خارج شد مشروعیت او مخدوش و در مواقعی برداشته می شود ، به خاطر همین است که امام خمینی (ره) برای رفع این توهم که دامن امثال نویسنده محترم را گرفته فرمودند : اگر حتی در نظام اسلامی یکی از وزراء مورد رضایت ولی فقیه نباشد طاغوت است و اموالی که بین زیر دستان خود توزیع می کند نیز حرام می باشد !! نویسنده محترم یادشان هست که رهبر معظم انقلاب صریحاً در حضور آقای خاتمی و وزرایش گفتند من از بعضی وزراء راضی نیستم و همه هم از قراین و حتی تصریحات رهبری فهمیدند که مراد حداقل آقای مهاجرانی است امّا آقای خاتمی نه تنها او را برنداشت بلکه فردایش در جمع کثیری گفت خدمتی که مهاجرانی به اسلام کرده هیچ کسی نکرده است !! البته موقعی وی را برکنار نمود که فهمید زشتی اعمال وی دامن اورا هم خواهدگرفت واین غربال به خاطر اجرای اوامر رهبری نبود لذا خوب است قبل از هر چیزخود نویسنده مقاله وکیل شود تا از آقای خاتمی بپرسد با این تمرد آشکار از امر ولایت و موارد مشابه آن چگونه مشروعیتش را برای خود در این چند سال توجیه کنیم ؟
نکته دیگر که نویسنده مقاله از آن اطلاعی نداشته و مطلبی تخصصی است این است که گاهی ادله به صورت عام یا مطلق بیان می شوند اما خالی از قید یا خاص نیستند چه این که تقریباً در میان ادلّه هیچ عامی بدون خاص و مطلقی بدون قید نداریم به خاطر همین امر است که فقها ء گفته اند ( ما مِن عامٍ الاّ وقد خٌصُّ ) ( هیچ عامی نیست مگر این که خاصی هم در پی دارد) به خاطر همین است که اگر شما به خواهید به ظاهر بسیاری از عمومات و مطلقات قرآن بسنده کنید و کاری به خاص یا قید آن نداشته باشید مرتکب خلاف شرع و تخلف از مبانی قرآن خواهید شد. مثلاً در سوره مائده آمده است که " صید و غذای دریابر شما حلال گردید ....." خوب طبق عموم این آیه باید هر نوع جانوری که در دریا زندگی می کند حلال باشد در حالی که اتفاقی و اجماعی فقها ی امامیه است که ماهیان پولک دار حلالند و عموم این آیه که در روایات معتبر تخصیص خورده است ، یا در یک آیه قرآن به صورت مطلق آمده است که " ای بنی اسرائیل یاد کنید نعمت مرا که به شما دادم و شما را بر تمام جهانیان برتری بخشیدم "
اگر بخواهیم به اطلاق این آیه عمل کنیم باید تسلیم دعوای یهود افراطی شویم و بگوییم آری قرآن هم دعوای برتری شما را بر کل جهان تأیید کرده است در حالی که آیات دیگر قرآن دائره این اطلاق را تنگ و آن را تقیید کرده است .
بر این مبنا به نویسنده محترم می گوییم وقتی گفته می شود نهاد های جمهوری اسلامی به خاطر انتساب به ولی امر مشروعیت دارند عامی است تخصیص پذیر و نه عاری از تخصیص یعنی می توان در همین نظام اسلامی برای آن {الا} آورد و گفت بغیر از فلان و فلان ، برای این که بهتر مطلب روشن شود از بحث مفهومی به مصداق می آییم .شاید بیاد نویسنده باشد که زمانی که بنی صدر رئیس جمهور این کشور بود . امام هم گاه و بیگاه حتی در سخنرانیهااز او تمجید می کردند ولی نامبرده تخلف را بجا یی رساند که مردم علیه او شوریدند و مثل علف هرز ه ای به بیرونش انداختند بعد از آن امام در همان روزفرار وی فرمودند " خیانتی که در این یک سال ونیم در حق قرآن شد در پنجاه سال حکومت پهلوی نشد"!! و حتی در بیانیه ای که بعداز جنگ صادر کردند فرمودند " والله من از اول با ریاست بنی صدر موافق نبودم "! واقعیت امر در مسئله این بود که بنی صدر به خاطر خروج کامل از خط ولایت مشروعیت واقعی و ثبوتی خود را از دست داده بود و مشروعیت ظاهری برایش باقی مانده بود و به خاطر این
که مردم به او اول بار رأی داده بودند و تنفیذ در مرحله دوم صورت گرفته بود لازم بود که حرکتی مردمی علیه وی صورت گیرد تا امام امکان عزل او را بدون ظهور فتنه پیدا کند لذا در آن زمان با این که وی منسوب از سوی امام ( به ظاهر ) بود ولی فقها ی بزرگی چون شهید صدوقی علیه بنی صدر سخن گفتند و درست هم حرکت کردند و کارشان هم نه از طزف امام نه هیچ فقیه دیگر معارضت با تنفیذ رهبری تلقی نشد بنابر این اگر فقیهی چون آیت الله مشکینی خطاب به آقای خاتمی می گوید ( به الله سوگند اهانتی که در دوران حکومت شما به اسلام و قرآن و مقدسات شد در پنجاه سال پهلوی نشد ) نباید به ایشان و سایر منتقدان اعتراض کرد که چگونه شما که مشروعیت ارکان نظان را به تنفیذ حکم ولّی می دانید چنین حرفی می زنید .؟ با این توضیح معلوم می شود که سخن مذکور حتی حرکتی جمعی علیه حاکمی از حکام متخلف که منسوب به ولی است نیز منافات نخواهد داشت و و بهترین مؤیدش این که امام (ره) قیام عمومی علیه بنی صدر را تأیید کردند که خود حکم او را تنفیذ کرده بودند و نه تنها از ملت دلخور نشدند بلکه فرمودند ( می بینیم که ملت الهی شده است ) پس نویسنده محترم خوب است به خاطریک انتقاد زبانی یا نوشتاری از آقای خاتمی داغ نکنند
اما این که آیت الله مشکینی فرمودند اکثرمردم ایران از اولیاء هستند این هم منافاتی با گناهان صغیره ندارد زیرا به نصّ قرآن و روایات و مرام معلوم و قطعی اهل بیت (ع) مؤمن معصوم نیست و ممکن است گناهی بکند قرآن می فرماید " ...تا خدا نیکوکاران را جزا دهد نیکوکارانی که از گناه کبیره و فحشاء خودداری می کنند مگر ( این که ) صغیره ای مرتکب شوند " تخلفات رانندگی گرچه گناه و خلاف شرع است لکن در عداد صغایر است نه کبائر و البته اولیاء الهی نیزمراتب مختلف دارند رسول اعظم اسلام ولّی خداست یحیی و یونس و موسی (ع) هم اولیاء خدایند سلمان و ابوذر هم اولیاء خدایند اما مراتب همه اینها متفاوت است پس معیار ولی خدا این است که قلباً به مبانی اسلام ایمان داشته باشد و به نوعی ( یا بواسطه نبی یا امام یا نائب امام ) به ولایت الهی متصل باشد .( همانطور که هانری کٌربن در اظهارات خود به علامه طباطبایی بیان کرده و علامه هم تأیید نموده اند و در روایات نیز آمده )در آخرین مطلب می گوییم ایراد در بیانات آیت الله مشکینی نیست ایراد این است که هر کس با هر تخصصی به خود اجازه می دهد معترضانه بلکه طلبکارنه وارد حوزه تخصصی دیگران شود و چیزی را که نمی داند بجای زانوی ادب زدن و یاد گرفتن بصورت اعتراض نامه در رسانه ها منتشر کند آری در کشور ما نه تنها اگر یک پزشک در غیر مورد تخصص خود طبابت کند مؤاخذه می شود بکه آگر یک زرگر یا آهنگر هم بدون تخصص بخواهد مغازه ای باز کند صنف به او مجوز نمی دهد اما متأسفانه با این همه یک چیز به تخصص نیاز ندارد و آن اظهار نظر کردن بدون تخصص در علوم دقیق و تخصصی و حتی در عرصه اجتهاد است و فکر مردم را با خود به چپ و راست کشیدن و در آخر درد دل خود را با شعر حافظ باز می گویم :
جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف می شکند بازارش.
امضاء محفوظ
يكي از اساتيد دانشگاه
سرمقاله خاتم يزد
آقاي مشکيني ، شما وکيل ما هستيد
"در ميان حكومتهاي جهان ، تنها حكومت مشروع كه مورد تائيد حق تعالي است، حكومت جمهوري اسلامي ايران ميباشد." " همه نهادهاي نظام جمهوري اسلامي ايران ، يعني مجلس شوراي اسلامي ، دولت ، قوه قضائيه ، نيروهاي نظامي و انتظامي و ائمه جمعه همه زير نظر و فرمان رهبر معظم منصوب من عندالله هستند و اين امر به آنها مشروعيت بخشيده است." " تمام نهادهاي حكومت ايران مورد تاييد معصومين (ع) است ازاين رو هر فرد از ملت ايران به قصد قربت قوانين كشور را اجرا كند، صواب برده و هر فردي كه تخلف كند،گناهکار است."
1- اين جملات بخشي از سخنان آيت الله مشکيني ، رئيس مجلس خبرگان رهبري است که ديروز توسط خبرگزاري ها منتشر شده است. با فرض پذيرش همه سخنان آيت الله مشکيني ، مي شود به نيابت از بسياري از اهالي اين مرز و بوم ، به ايشان براي پيگيري خواسته اي ساده نيابت داد.
آقاي مشکيني ! دوم خرداد 76 را يادتان هست! سيد خاتمي و دولت اصلاح طلبش و همچنين دولت دومش را. و يادتان هست که هر دو بار مقام معظم رهبري ، حکم رياست جمهوري خاتمي را تنفيذ کردند. و حتما شما هم چون بسياري ديگر از هواداران خويش ، به دليل تنفيذ مقام معظم رهبري ، بودن خاتمي در مقام رياست جمهوري را پذيرفتيد. و حتما خوانده ايد و شنيده ايد ، حجم عظيم توهين ها و نسبت ها را به دولت و شخص خاتمي. حال وکيل دوستداران خاتمي شويد و عليه کساني که عليه اين نهاد حکومتي زير نظر رهبر معظم ، مشروع و مورد تائيد معصومين ، اعلام جرم کنيد و يا شکايت کنيد و يا حداقل اظهار تاسف کنيد. نمي دانم ! شايد حرف هايتان چون برخي قوانين عطف به ما سبق نشوند ولي حافظه ها مي شوند.
2- به عنوان يک شهروند ساده ، پرسش ديگري از محضر آيت الله دارم. اگر چنين است که مي گوئيد ، پس چه ضرورتي براي وجود اينهمه نهاد نظارتي ، از جمله مجلس خبرگان رهبري وجود دارد؟ آيا کسي از افراد عادي حاضر در مجلس شوراي اسلامي ، سازمان بازرسي کل کشور و يا ديوان محاسبات و حتي فقهاي حاضر در شوراي نگهبان ، مي توانند درباره تخلفات حکومتي که مورد تائيد معصومين است ، اظهار نظر کنند؟
3- جناب آيت الله ، فرموده ايد که هر فردي که قوانين کشور را رعايت نکند ، گناهکار است . و اضافه کرده ايد که اکثريت مردم ايران از اولياء الله هستند. حتما در گزارش ها به استحضار رسانده اند که اکثريت مردم اهل ايران در تخلفات رانندگي و سرپيچي از قوانين راهنمايي و رانندگي ، يدي پرقدرت دارند و يک سر و گردن از مردمان ساير نقاط جهان ، بالاتر ايستاده اند. مثال هاي ديگري هم از وفور اين نابساماني ها وجود دارد. کدام را بپذيريم ؟ اکثريت اوليا الله گناهکارند - که قطعا چنين نيست - يا اکثريت مردم ايران اولياء الله نيستند - که باز هم قطعا چنين نيست- .
4- آقاي مشکيني ! پرسش درباره اظهارات شما بسيار است. مي دانيد! هميشه منتظريم وقتي صحبتي از بزرگاني چون شما مي شنويم، اگر شبهه اي در ذهن داريم ، بر طرف گردد ولي انگار هر بار شبهه ها فزون تر مي گردند. راه حل چيست؟ شما که وظيفه و جايگاه قانوني اتان و همچنين شان و شخصيت علمي اتان ايجاب مي کند باز هم درباره مسائل مختلف سخن بگوئيد و جامعه را راهنمائي کنيد . پس ، امثال بنده که خام هستند و آشفته مغز، فعلا گوش دادن را فراموش مي کنيم و به همين شبهات بسنده نمائيمرضا حقيقت نژاد
يزدفردا.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
شنبه 30,نوامبر,2024